تجربه ی من

کنارِ خانه جنگلی

1391/6/30 23:49
نویسنده : فرگل
43 بازدید
اشتراک گذاری


تمامِ فکر‌هایم را کرده ام

بهترین راه همین است که یک شب زلزله‌ای بیاید

قاره ی من را به قاره ی تو نزدیک کند

همان شب من تنها جاده‌ ی مانده تا رسیدن را بدوم

و بدوم

... و بدوم

صبح تو را کنارِ خانه جنگلی‌ کوچکی ببینم

که بی‌قرارِ آمدنِ من ایستاده ای

با سرِ انگشتان مردانه ات موهایِ سیاهم را پشتِ گوشم بزنی‌

و با مهربانی بپرسی‌

صبحانه نانِ محلی می‌خوری با پنیر و گردوی تازه؟؟


نیکی‌ فیروزکوهی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به تجربه ی من می باشد