تجربه ی من

پاییز

1391/6/31 15:28
نویسنده : فرگل
34 بازدید
اشتراک گذاری



پاییزم را آغاز میکنم و هر روز کوله بار تنهاییم را تنهاتر از قبل به دوش میکشم

بی آنکه دست مهربانت با گرمای زندگی بخشش مرا دریابد

بی آنکه با روشنی چشمان عاشقت صبح را آغاز کنم

و بی آنکه در را به رویم بگشایی و در آغوش امنت پناهم دهی

ای پاییز نیا.....

" از آخرین تلاش زمستان

یک باغ بی شکوفه ماند برجای

من سردم است مادر تابستان..."


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به تجربه ی من می باشد