تجربه ی من

قطعه ای از کتاب بیست و یک داستان از نویسندگان معاصر فرانسه / کلود روا

1391/6/31 21:22
نویسنده : فرگل
126 بازدید
اشتراک گذاری

نیکولا یک روز نقل می کرد که در برتانی دیده بوده است که بچه ها یک مرغ دریایی را گرفتند و با صابون مارسی تنش را شستند و ولش کردند. همین که پرنده روی دریا نشست، چون بال و پرش چربی نداشت، یکهو توی آب فرو رفت و دیگر بالا نیامد. نیکولا می گفت که بی اعتنایی چربی روح است، مانع می شود که آدم غرق بشود....



(بخشی از کتاب بیست و یک داستان از نویسندگان معاصر فرانسه / کلود روا )


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به تجربه ی من می باشد