" کسی آواز می خواند" از "لوئی آراگون"
به رغمِ ِخویش، مقصودِ من از خدا تویی در آغوش گرفتنِ تمام دوست داشتنی ها و باقی، تاسی است که می ریزند با دستانِ تو همراه می شوم، لبانت را می بوسم هر جا که باشی لمس ات می کنم و باقی، همه پنداری است من چلیپایِ توام، آنگاه که به خواب می روی جاده ای تهی که بر آسمان اش تمنا می بارد سایه ئ توام، سایه ای سنگسار شده سکوتِ توام من شبی فراموش شده در خاطرِ خویش و وعده ئ دیداری که هر بار تکرار می شود دریوزه گرِ درب خانه ات آنکه انتظار دیدارت، رنج اش می دهد آنکه جان می سپارد اگر انتظارش به دیرگاه برسد . " کسی آواز می خواند" / شعری از لوئی آراگون / برگردان : ماندانا حسنلو ...
نویسنده :
فرگل
23:48